از همون اوایل کرونا تصمیم گرفتم که درس نخونم تو خونه-درس خونای یونی بهم تکس میدادن برنامه ات برای خوندن پرانترنی چیه!با خودم گفتم این دقیقا همون فرصت استراحتیه که میخاستی تو دوران این 7 سال داشته باشی و بدون مرخصی گرفتن و الکی افتادن و مشروط شدن بدستش اووردی.تصمیم گرفتم تموم وقتمو کارایی بکنم که دوس دارم. من زیاد اهل گشت و گذار و مهمونی و دورهمینیستم . دوستامم همین طورن. پس بخاطر اینکه قراره این همه وقتو تو خونه بمونم خیلی ناراحت نبودم :)
توی گوشیم چندتا بازی اعتیاد آور که همه بازی میکردن رو دان کردم _ هی دی ، اونو،پاب جی _ چندتا سریال و فیلمم گذاشتم برای دانلود از شهر کتاب آنلاینم تقریبا ده تا کتاب سفارش دادم .کتابایی که قبلا خریده بودم و نخونده بودمم از کتاب خونه در اوردم گذاشتم جلو چشم خلاصه...
تا اواخر فروردین از این استایل زندگی واقعا لذت برم:) حتی وقتی یکی میگفت حس میکنم دارم خودمو تباه میکنم یا ووایی حوصله ام سر رفت انقد موندم تو خونه بنظرم کاملا مسخره میومد حرفش.ولی الان یعنی 6 خرداد حقیقتا به اینجام رسیده (دستم نزدیک گلومه )
واقعا حوصله درس ندارم اصلا یادم نمیاد قبلا چطوری درس میخوندم حتی :))) کلاسای مجازی هم 80 درصدشو خوابم اونجاهاییم که بیدارم دارم با دوستام چت میکنم :))
خلاصه بگم انقدددررر بی برنامه زندگی کردن واسهی من هم خوب بود هم بد .هم واقعا استراحت کردم مغزم رست و ریست شد و هم دارم الان کلافه میشم کم کم....
حقیقتا دوس داشتم ورزش هم کنم ولی آپارتمان نشینی نمیشه واقعا گیر میکنه آدم به مبل و تخت و خلاصه تموم وسایل تو اتاق یا پذیرایی:)))
پ.نون:چند روزه یه چیزی درگیرم کرده !دوست دارم پادکست درست کردم.موضوعشم بیماریهای روحی روانی باشه و داستان کودکانم میتونم بخونم:)صدام واسه داستانای کودک عالیه:))نظرتون؟؟کاش یکی پیدا میشد کمکم کنه یا راهنمایی:)
پ.ن.ن شماره2 : یکی بهم گفته تو فقط بنویس من واسه هر فصلی که تموم کنی از داستانت یه تومن میدم:)) ولی حقیقتا بعد از شنیدن این حرفش مغزم قفل تر از قبل شد:))